انشاهای برگزیده دانش آموزان عزیزم
تاريخ : دو شنبه 20 بهمن 1393برچسب:, | 19:30 | نویسنده : مهدی لایموت

انشای برگزیده ی دانش آموزان هفتم(ص54)

موضوع : تصویر نویسی 1

        در کنار این شهر کوچک یک دریای زیبا وجود دارد که زیبایی شهر را دو چندان کرده و شهر را به دو قسمت تقسیم کرده است.

این شهر کوچک از برگ هایی به رنگ قرمز، زرد و نارنجی پوشیده شده است که صدای خش خش آن ها در زیر پاهای مردم به گوش می رسد.

        در این سوی خیابان مرد جوانی به چراغ راهنما تکیه کرده و میوه می فروشد تا خرج و مخارج زندگی خود را تأمین کند.

در کنار خیابان مردی در مغازه­ی کوچک خود روزنامه می فروشد تا مردم را از خبرهای جدید مطلع سازد.

کالسکه ای در محل حرکت خود حمل بار می کند و نوجوانی از خط عابر پیاده عبور می کند تا خود را به آن سوی خیابان برساند.

        بنابراین زیبایی شهر به بزرگ بودن آن نیست، بلکه باید بین مردم شهر صفا و صمیمیت و صلح و دوستی برقرار باشد.

 

 

موضوع : تصویر نویسی 2

      در کنار این شهر کوچک یک دریای زیبا وجود دارد که زیبایی شهر را دو چندان کرده است.

در آن سوی دریا چند خانه وجود دارد که ظاهراً محل زندگی شهر نشینان است و این سوی دریا محل تجارت و خرید و فروش مردم .

در این سمت خیابان مردی به بچه ها بادکنک می فروشد و فردی به چراغ راهنما تکیه کرده و میوه می فروشد تا نانی حلال در سر سفره خود قرار بدهد.

در کنار خیابان چند دختر بچه لی لی بازی می کنند تا بتوانند خودشان را سرگرم کنند. دختر جوانی پیرزنی روی ویلچر را از خط عابر پیاده عبور می دهد تا پیرزن را به آن سوی خیابان برساند.

یکی دیگر از چیزهایی که بر زیبایی این شهر افزوده فصل بهار است که باعث سرسبز شدن این شهر می شود.

منظره­ای زیبا در دل طبیعت ! ای کاش من هم در این منظره زیبا بودم تا از همه­ی نعمت های زیبایی که خداوند به من عطا کرده است لذت ببرم.

نام : رضا                                                                      

نام خانوادگی : قاسمی

«باسمه تعالی»

         اگرخوب به شهر نگاه کنید اولین چیزی که شما را به خود جلب می کند رودیست که از آن طرف می گذرد .

    رودی با صفا وآرام از میان این شهر عبور می کند محلی برای تفریح و سرگرمی مردم شهر گردیده و موجب زیبایی آن نیز شده است .

    بچه های شهر دوان دوان به طرف فروشنده ی بادکنک در مرکز شهر می روند تا بتوانند اوقات فراغت خود را پر کنند وهمچنان با شور و شوق به بازی خود ادامه دهند .

         کمی دورتر استخری وجود دارد که به نظر می رسد هر چند یکبار مردم در روز جمعه به آنجا می روند تا خستگی هفته را از بدن خود خارج کنند .

   مغازه ای کوچک نیزنه چندان دورتر از استخر وجود دارد که صاحبش در حال فروش روز نامه است تا بتواند به خانه ی خود روزی حلال ببرد.

   دوچرخه سواری در حال رکاب زدن است تا خود را هر جه زودتر به مدرسه برساند تا از نمره ی انضباطش کم نشود .

        همه ی مردم شهر در حال تلاش و کوشش هستند وبه نظر می رسد از این تلاش وکوشش شاد و خوش اند امیدوار به اینکه شهر همینطور زیبا بماند .

                                                                « آیدین رضایی»

بسم الله الرحمن الرحیم

انشا (تصویر نویسی صفحه 54،تصویر اول)

    این جا شهر شلوغی است امّا من نام آن را نمی دانم.شهری بی نظم و شلوغ. این شهر در کناره ی رودی واقع شده که نام آن را هم نمی دانم.

    در حال قدم زدن در خیابان هستم به پارک وارد می شوم و به آبی که که در حال منجمد شدن است، نگاه می کنم .طوفان شدیدی می وزد و من نمی توانم حرکت کنم. در آن سوی شهر، کودکان درحال بادبادک بازی هستند. به آن طرف می روم ،مردی را می بینم که سوار در اسب است و باری را حمل می کند به او سلام می دهم به اطراف نگاه می کنم ، مِلکی را می بینم که هنوز ساخته نشده است .

    نمی توانم به آن طرف شهر بروم پس تصمیم می گیرم به سمت بازار که روبروی پارک است بروم .بازار شلوغی است به رستوران می روم گارسون سلام میکند.گویی فرد بسیار مهربان و با ادبی است. به او سلام کرده و به داخل می روم و غذا میل می کنم و از آنجا می روم به مغازه ی دیگری سر می زنم که لباس فروشی است قیمت لباس را می پرسم خیلی گران است از آن جا رفته واز طریق قایق به شهر دیگر سر می زنم .

    شهربسیار شلوغی بود،مردمانش بسیار مهربان بودند،دوباره به این شهر باز خواهم گشت و در آبادانی و نظم این شهر سعی و تلاش خواهم کرد تا به شهری باصفا، زیبا و آباد تبدیل شود.

             « فیروز سپهر دانش آموز کلاس هفتم 2 مدرسه نمونه معلم »

 

باسمه تعالی

 

    فصل خزان بر بام شهر سایه افکنده،وزش باد مردم را اذیت می کندوبرگ های پاییزی زیر پای عابران با صدای خش خش خود گوش هر

شنونده ای را نوازش می کنند.

 

    رودی باریک شهر را دو قسمت کرده.به نظر می رسد در آن طرف رود،خانه های مسکونی قرار گرفته و محل سکونت شهر نشینان

است.درحالی که این طرف رود،بازارشهرو محل کسب و کار بازاریان و تجار این شهر می باشد.

 

    مردی به چراغ راهنمایی و رانندگی تکیه داده و میوه می فروشد تا بتواند نان حلال سر سفره خانه و خانواده ببرد و مردی از وی چند

کیلو میوه می خرد.

 

    کالسکه ای در مسیر قانونی خود حمل بار می کندو دو خواهر و برادر با تعجب کالسکه را تماشا می کنند.

 

    پسر بچه ای با رعایت کامل قوانین راهنمایی و رانندگی از خط عابر پیاده که در کنار چراغ راهنمایی کشیده شده و به این شهر نظم

داده،عبور می کند.

 

    وزش باد پرده هارا از پنجره های ساختمان ها بیرون می کند و رفت وآمد مردم را سخت کرده و برگ هارا در هوا معلق نگه می دارد.

 

    بوستانی کوچک،در گوشه تصویر جلوه نمایی می کند و زیبایی خاصی به این شهر کوچک ولی پر ازدحام بخشیده است که در داخل

بوستان حوضچه ی کوچکی زیبایی این بوستان را دو چندان کرده.

 

    یک شهر برای زیباتر شدن لازم نیست ساختمان های بزرگ و زیادی داشته باشد فقط کافی است مردمان خون گرم و مهربانی

داشته باشد.

 

«رضا زینال پور»

 


نظرات شما عزیزان:

هفتم 2
ساعت12:53---1 اسفند 1393
سلام با عرض خسته نباشی میخواستم بگم که فردا زنگ اخر چی کار می کنیم

هفتم 2
ساعت12:52---1 اسفند 1393
سلام با عرض خسته نباشی میخواستم بگم که فردا زنگ اخر چی کار می کنیم
پاسخ:سلام !می پرسیم.


رضا زینال پور
ساعت14:53---26 بهمن 1393
سلام آقا چرا انشای منو نذاشتین؟
پاسخ:ببخشین آقارضا!الان میذارم.


امیرعلی جاویدنیا
ساعت23:23---25 بهمن 1393
سلام آقای لایموت. می خواستم بپرسم می شه

ازمطالب زیبای شما توی وبلاگ خودم استفاده کنم؟ممنون اززحمت شما.
پاسخ:سلام امیرعلی عزیز!حتماً.


محمد صادق حسنلو
ساعت14:46---25 بهمن 1393
سلام آ قای لایموت ببخشید می خواستم بگویم من برایتان یک پاورپوینت راجع درس 10 ادبیات هشتم ساخته ام و می خواستم لینکش را به شما بدهم تا در وبلاگ خود درج کنید لطفا اگر موافقید بهم بگویید تا لینکش را به شما بدهم . لطفا جواب را به این آدرس ایمیل بفرستید : azarkral@yahoo.com . ممون می شم اگه قبول کنین . با تشکر حسنلو
پاسخ:سلام محمدصادق!من در خدمتم هر وقت خواستی بفرست.


رضا زینال پور
ساعت21:41---23 بهمن 1393
سلام استاد خسته نباشید.واسه شنبه چی کار می کنیم؟
پاسخ:سلام آقا رضا!می پرسیم و بعد درس می خوانیم.


علی ایرانی
ساعت15:31---23 بهمن 1393
باسلام خدمت دبیر گرامی وبلاگتون بسیار آموزنده بود
ممنون
پاسخ:سلام علی آقا!ممنون که به من سر زدین.


محمد هادی خادم حسینی
ساعت18:38---21 بهمن 1393
محمد هادی خادم حسینی کلاس هفتم2



با سلام و خسته نباشید خدمت معلم گرامی و عزیز

ببخشید شما که انشا های برگزیده رو گزاشتین توی سایتتون ولی وقتی اون رو کپی می کنیم نصف اون تیره در می اید چکار کنیم؟<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(5).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(7).gif" width="18" height="18">
پاسخ:سلام هادی عزیز!وقتی کپی کردین ببرین توی word بعد pest نمایید.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: